
اصطلاحات انگلیسی درباره عادات روزانه و روتین زندگی
جزئیات مقاله
- تاریخ انتشار
- دستهبندیاصطلاحات به انگلیسی
- زمان مطالعه24 دقیقه
نویسنده

عادتهای روزانه بخش مهمی از زندگی همه ما را تشکیل میدهند و یکی از اولین موضوعاتی هستند که هر زبانآموز باید در زبان انگلیسی یاد بگیرد. توانایی صحبتکردن درباره روتین روزانه، کارهای صبحگاهی، برنامه کار و تحصیل، فعالیتهای ورزشی، زمان استراحت و حتی کارهای خانه، باعث میشود مکالمه شما طبیعیتر و روانتر به نظر برسد. این موضوع نهتنها برای یادگیری زبان انگلیسی ضروری است، بلکه پایهای برای مکالمههای حرفهایتر در آینده محسوب میشود.
در این مقاله، مجموعهای کامل از اصطلاحات انگلیسی درباره عادات روزانه و روتین زندگی همراه با توضیح، مثال و ترجمه فارسی ارائه شده تا زبانآموز بتواند بهراحتی درباره سبک زندگی خود صحبت کند. از عبارات ابتدایی مثل wake up و have breakfast گرفته تا اصطلاحات حرفهایتر مانند maintain work-life balance یا boost productivity، همهی آنها در قالب جدول و مثالهای قابلفهم ارائه شدهاند.
اگر به دنبال تقویت مکالمه، افزایش دایره واژگان و یادگیری طبیعی اصطلاحات روزمره هستید، این راهنمای جامع بهترین نقطه شروع است.
معنی Daily Routine چیست؟ معرفی ساده اصطلاحات مرتبط با روتین روزانه
Daily Routine یعنی کارهایی که هر روز بهصورت منظم انجام میدهیم؛ مثل بیدار شدن، خوردن صبحانه، رفتن به محل کار، ورزش کردن و خوابیدن. یادگیری این اصطلاح در آموزش زبان انگلیسی بسیار مهم است، چون بیشتر مکالمات روزمره درباره همین فعالیتهای ساده است.
وقتی زبانآموز بتواند روتین زندگی خود را توصیف کند، عملاً یک بخش مهم از مهارت مکالمه را بهدست آورده است. اصطلاحات مربوط به روتین روزانه شامل افعال پایه (wake up, get dressed)، عبارات کاربردی (get ready for work, head to school) و اصطلاحات محاورهای (sleep in, call it a day) هستند.
این اصطلاحات نهفقط در گفتوگو، بلکه در نوشتن متنهای شخصی، معرفی خود و حتی آزمونهای بینالمللی کاربرد دارند. برای یادگیری زبان انگلیسی، آشنایی با این عبارات باعث افزایش اعتمادبهنفس و روانی مکالمه میشود.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I start my daily routine at 6 a.m | روتین روزانهام را ساعت ۶ صبح شروع میکنم. |
| .My daily routine includes reading and exercise | روتین روزانهام شامل مطالعه و ورزش است. |
| .Everyone has a different daily routine | هرکسی روتین روزانه متفاوتی دارد. |
| .I’m trying to create a healthier daily routine | دارم تلاش میکنم روتین سالمتری بسازم. |
| .His daily routine is very organized | روتین روزانه او خیلی منظم است. |
| .My daily routine changes on weekends | آخر هفتهها روتینم تغییر میکند. |
| .A good daily routine reduces stress | روتین خوب استرس را کم میکند. |
| .I wrote down my daily routine in my planner | روتین روزانهام را در پلنرم نوشتهام. |
| .She sticks to her daily routine strictly | او سفتوسخت به روتینش پایبند است. |
| .Building a daily routine takes time | ساختن روتین زمان میبرد. |
| .I follow a simple daily routine | روتین سادهای را دنبال میکنم. |
| .My daily routine helps me stay productive | روتین روزانهام به من کمک میکند بهرهور باشم. |
| .I try not to break my daily routine | سعی میکنم روتینم را بههم نزنم. |

رایجترین افعال و عبارات پایه برای توصیف فعالیتهای روزمره
برای توصیف کارهای روزمره، برخی افعال انگلیسی بهصورت ثابت استفاده میشوند. این افعال پایه برای یادگیری زبان انگلیسی ضروریاند، چون تقریباً هر مکالمه سادهای شامل آنهاست. افعالی مثل wake up، brush my teeth، take a shower، get dressed، go to work، come home، cook dinner، go to bed هسته اصلی اصطلاحات روتین روزانه را تشکیل میدهند.
بیشتر این افعال در زمان حال ساده استفاده میشوند، زیرا درباره کارهای معمول و تکراری صحبت میکنیم. همچنین ترکیبهای دوکلمهای مانند get ready, take a break, do homework بسیار کاربردی هستند. زبانآموزان ایرانی معمولاً در تشخیص تفاوت بین افعالی مانند wake up و get up دچار اشتباه میشوند، بنابراین دیدن مثالهای واقعی کمک زیادی میکند.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I wake up at 7 every day | هر روز ساعت ۷ بیدار میشوم. |
| .I get up as soon as my alarm rings | بهمحض اینکه زنگ میزند از تخت بلند میشوم. |
| .I take a shower before breakfast | قبل از صبحانه دوش میگیرم. |
| .I brush my teeth twice a day | روزی دو بار مسواک میزنم. |
| .I get dressed quickly in the morning | صبحها سریع لباس میپوشم. |
| .I go to work by bus | با اتوبوس سرکار میروم. |
| .I have lunch at the office | ناهار را در دفتر میخورم. |
| .I take a short break in the afternoon | عصر یک استراحت کوتاه میکنم. |
| .I come home around 6 p.m | حدود ساعت ۶ عصر به خانه میرسم. |
| .I cook dinner for my family | برای خانوادهام شام میپزم. |
| .I relax and watch TV after dinner | بعد از شام استراحت میکنم و تلویزیون میبینم. |
| .I check my emails every night | هر شب ایمیلهایم را چک میکنم. |
| .I go to bed at around 11 | حدود ساعت ۱۱ میخوابم. |
اصطلاحات انگلیسی برای صبحها: از بیدار شدن تا شروع کار
صبحها مهمترین بخش روتین روزانهاند و انگلیسیزبانها اصطلاحات زیادی برای توصیف آن دارند. برای یادگیری زبان انگلیسی، دانستن این اصطلاحات کمک میکند بتوانید از لحظه بیدار شدن تا شروع کار یا مدرسه را دقیق توصیف کنید.
عباراتی مثل wake up, get up, hit the snooze button, freshen up, get ready, grab a coffee, leave the house, commute to work بسیار پرکاربرد هستند. همچنین اصطلاحات غیررسمی مانند sleep in (دیر بیدار شدن) یا rush out (با عجله بیرون رفتن) در مکالمههای روزمره زیاد استفاده میشوند.
بسیاری از زبانآموزان برای توصیف صبح به جملات محدود میشوند، اما دیدن مثالهای متنوع کمک میکند واژگان بیشتری یاد بگیرند.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I wake up early to start my day | برای شروع روزم زود بیدار میشوم. |
| .I hit the snooze button twice | دو بار دکمه اسنوز را میزنم. |
| .I get up and open the curtains | بلند میشوم و پردهها را کنار میزنم. |
| .I freshen up before breakfast | قبل از صبحانه تازهسازی میکنم (صورت میشویم و آماده میشوم). |
| .I make myself a cup of coffee | یک فنجان قهوه برای خودم درست میکنم. |
| .I grab a quick breakfast | یک صبحانه سریع میخورم. |
| .I get ready for work | برای رفتن سرکار آماده میشوم. |
| .I leave the house at 8 a.m | ساعت ۸ از خانه بیرون میروم. |
| .I drive to work every morning | هر صبح با ماشین سرکار میروم. |
| .I listen to podcasts on my way | در مسیر پادکست گوش میدهم. |
| .I check my schedule for the day | برنامه روزم را چک میکنم. |
| .I arrive at work by 9 | تا ساعت ۹ به محل کار میرسم. |
| .I start my tasks right away | فوراً کارهایم را شروع میکنم. |

اصطلاحات انگلیسی برای شبها: از وقت استراحت تا خوابیدن
شبها زمان آرامش، جمعبندی روز و آماده شدن برای خواب است. در انگلیسی اصطلاحاتی مثل wind down (آرام شدن)، have dinner، take a shower، watch a movie، read a book، get ready for bed، fall asleep برای توصیف این زمان کاربرد دارند.
دانستن این اصطلاحات به زبانآموز کمک میکند برنامه شبانه خود را بهصورت طبیعی بیان کند. بسیاری از افراد از اصطلاحات محاورهای مانند crash (بیهوش خوابیدن)، stay up late (تا دیر وقت بیدار ماندن) یا call it a night (برای امروز بس است) استفاده میکنند. این عبارات در مکالمات دوستانه بسیار شنیده میشوند و برای طبیعی حرف زدن در انگلیسی ضروریاند.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I have dinner with my family | با خانواده شام میخورم. |
| .I take a warm shower at night | شبها دوش گرم میگیرم. |
| .I watch a movie to relax | برای آرامش فیلم تماشا میکنم. |
| .I like to read before bed | قبل از خواب کتابخواندن را دوست دارم. |
| .I wind down after a long day | بعد از یک روز طولانی آرام میشوم. |
| .I get ready for bed around 10 | حدود ساعت ۱۰ برای خواب آماده میشوم. |
| .I set my alarms for the next day | برای روز بعد زنگهایم را تنظیم میکنم. |
| .I go to bed early on weekdays | روزهای هفته زود میخوابم. |
| .I sometimes stay up late | گاهی تا دیر وقت بیدار میمانم. |
| .I fall asleep quickly | سریع خوابم میبرد. |
| .I check my phone one last time | یک بار آخر گوشیام را چک میکنم. |
| .I call it a night at 11 | ساعت ۱۱ میگویم برای امروز کافی است. |
| .I sleep deeply after a busy day | بعد از روز شلوغ عمیق میخوابم. |
اصطلاحات رایج برای کارهای خانه (Household Chores Expressions)
کارهای خانه بخش مهمی از روتین روزانه هستند و انگلیسیزبانها برای توصیف آنها از افعال ترکیبی زیادی استفاده میکنند. عباراتی مثل do the dishes، do the laundry، take out the trash، clean the house، sweep the floor، mop the kitchen، make the bed بسیار رایجاند.
برای یادگیری زبان انگلیسی، شناخت این اصطلاحات به مکالمه طبیعیتر کمک میکند. زبانآموزان معمولاً از افعال اشتباه استفاده میکنند؛ مثلاً بهجای «do the laundry» میگویند wash the clothes که چندان طبیعی نیست. همچنین اصطلاحات محاورهای مانند tidy up، wipe down، vacuum the carpet، declutter در مکالمه واقعی بسیار استفاده میشوند.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I do the dishes after dinner | بعد از شام ظرفها را میشویم. |
| .I do the laundry on weekends | آخر هفته لباسها را میشویم. |
| .I take out the trash every morning | هر صبح زباله را بیرون میبرم. |
| .I make the bed after waking up | بعد از بیدار شدن تخت را مرتب میکنم. |
| .I sweep the floor every day | هر روز کف را جارو میکنم. |
| .I mop the kitchen once a week | هفتهای یک بار آشپزخانه را تی میکشم. |
| .I clean the bathroom on Fridays | جمعهها حمام را تمیز میکنم. |
| .I vacuum the carpet regularly | مرتب فرش را جاروبرقی میکشم. |
| .I tidy up my room before sleeping | قبل از خواب اتاقم را مرتب میکنم. |
| .I wipe down the tables | میزها را پاک میکنم. |
| .I wash the windows twice a month | ماهی دو بار پنجرهها را میشویم. |
| .I organize the closet | کمد را مرتب میکنم. |
| .I declutter things I don’t need | چیزهای اضافی را دور میریزم. |
اصطلاحات انگلیسی برای مدیریت زمان در روتین روزانه
مدیریت زمان بخش مهمی از روتین روزانه است و انگلیسیزبانها برای توصیف آن از اصطلاحات متنوعی استفاده میکنند. عباراتی مانند plan ahead (از قبل برنامهریزی کردن)، stay on schedule (طبق برنامه پیش رفتن)، set priorities (اولویتبندی کردن)، run out of time (وقت کم آوردن)، save time (زمان صرفهجویی کردن) در مکالمات روزمره و کاری بسیار رایج هستند.
یادگیری این اصطلاحات کمک میکند بتوانید درباره انجام کارها، تنظیم برنامه روزانه، و کنترل زمان صحبت کنید. بسیاری از زبانآموزان ایرانی معمولاً معنی دقیق این عبارات را نمیدانند و فقط از افعال ساده استفاده میکنند؛
درحالیکه بهکارگیری اصطلاحات حرفهای باعث میشود گفتارشان طبیعیتر به نظر برسد. این اصطلاحات همچنین در محیطهای کاری و تحصیلی اهمیت زیادی دارند؛ مخصوصاً زمانی که درباره زمانبندی پروژهها، انجام تکالیف یا برنامهریزی روزانه صحبت میکنید. با تمرین مداوم و استفاده از مثالهای واقعی میتوان این عبارات را کاملاً در مکالمه وارد کرد.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I plan ahead to save time | برای صرفهجویی در زمان از قبل برنامهریزی میکنم. |
| .I try to stay on schedule | سعی میکنم طبق برنامه پیش بروم. |
| .I set priorities every morning | هر صبح اولویتهایم را تعیین میکنم. |
| .I sometimes run out of time | گاهی وقت کم میآورم. |
| .I manage my time with a planner | وقتم را با یک پلنر مدیریت میکنم. |
| .I make a schedule for the whole week | برای کل هفته برنامه میریزم. |
| .I divide my tasks into smaller parts | کارهایم را به بخشهای کوچکتر تقسیم میکنم. |
| .I set deadlines for myself | برای خودم ضربالاجل تعیین میکنم. |
| .I avoid wasting time on my phone | از تلفکردن وقت با گوشی اجتناب میکنم. |
| .I finish important tasks first | کارهای مهم را اول تمام میکنم. |
| .I track my daily tasks | کارهای روزانهام را پیگیری میکنم. |
| .I try not to procrastinate | سعی میکنم تعلل نکنم. |
| .I take short breaks to stay productive | برای حفظ بهرهوری استراحتهای کوتاه میکنم. |

اصطلاحات مربوط به کار و تحصیل در طول روز
بخش زیادی از روز ما صرف کار یا تحصیل میشود و انگلیسیزبانها برای توصیف این فعالیتها از اصطلاحات خاصی بهره میبرند. در یادگیری زبان انگلیسی، دانستن عباراتی مثل attend classes، go to work، start a shift، take notes، join a meeting، meet a deadline، hand in homework، take a test ضروری است.
همچنین در مکالمات محاورهای از اصطلاحاتی مانند catch up on work (جبران عقبافتادگیها) یا pull an all-nighter (شببیداری برای درس/کار) زیاد استفاده میشود. این عبارتها به شما کمک میکنند بهراحتی درباره یک روز کاری یا تحصیلی صحبت کنید.
بسیاری از زبانآموزان در این بخش فقط از افعال ساده استفاده میکنند، اما اصطلاحات طبیعی باعث میشود زبان شما حرفهایتر و نزدیکتر به مکالمه واقعی باشد.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I go to work at 9 a.m | ساعت ۹ صبح سرکار میروم. |
| .I attend online classes twice a week | هفتهای دو بار کلاس آنلاین شرکت میکنم. |
| .I take notes during lectures | در کلاسها یادداشت برمیدارم. |
| .I join meetings every morning | هر صبح در جلسهها شرکت میکنم. |
| .I hand in my homework on time | تکالیفم را بهموقع تحویل میدهم. |
| .I meet my deadlines carefully | ضربالاجلهایم را با دقت رعایت میکنم. |
| .I check my emails at work | در محل کار ایمیلهایم را چک میکنم. |
| .I prepare reports for my boss | برای رئیس گزارش تهیه میکنم. |
| .I take a short break during work | وسط کار یک استراحت کوتاه میکنم. |
| .I catch up on missed lessons | درسهای عقبافتاده را جبران میکنم. |
| .I study for my exams at night | شبها برای امتحانها درس میخوانم. |
| .I start my shift at noon | شیفتم را ظهر شروع میکنم. |
| .I sometimes pull an all-nighter before exams | گاهی قبل از امتحان شببیداری میکنم. |
عبارات و اصطلاحات مربوط به فعالیتهای ورزشی و سلامتی
ورزش و حفظ سلامتی بخش مهمی از روتین روزانه بسیاری از افراد است. انگلیسیزبانها برای توصیف این بخش از عبارات متنوعی مانند work out (ورزش کردن)، hit the gym (رفتن به باشگاه)، go for a run (رفتن برای دویدن)، stretch (کشش دادن)، eat healthy (سالم غذا خوردن) استفاده میکنند.
یادگیری این اصطلاحات کمک میکند درباره برنامه ورزش، رژیم غذایی، تمرینات و سبک زندگی سالم صحبت کنید. در مکالمههای واقعی، افراد اغلب از اصطلاحات غیررسمی مانند burn calories، stay fit، build muscle، take vitamins، cut down on sugar استفاده میکنند.
این جملهها برای وبسایت آموزش زبان انگلیسی بسیار کاربردیاند چون زبانآموزان در زندگی روزمره زیاد با این مفاهیم سروکار دارند.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I work out three times a week | هفتهای سه بار ورزش میکنم. |
| .I hit the gym after work | بعد از کار میروم باشگاه. |
| .I go for a run in the morning | صبحها برای دویدن میروم. |
| .I stretch before exercising | قبل از ورزش حرکات کششی انجام میدهم. |
| .I try to eat healthy every day | هر روز سعی میکنم سالم غذا بخورم. |
| .I drink enough water during the day | در طول روز آب کافی مینوشم. |
| .I take vitamins regularly | منظم ویتامین مصرف میکنم. |
| .I want to build muscle | میخواهم عضلهسازی کنم. |
| .I cut down on sugar | مصرف شکر را کم میکنم. |
| .I go for a walk after dinner | بعد از شام پیادهروی میکنم. |
| .I track my steps with my phone | قدمهایم را با گوشی دنبال میکنم. |
| .I practice yoga on weekends | آخر هفتهها یوگا تمرین میکنم. |
| .I try to stay fit and active | سعی میکنم سالم و فعال بمانم. |

اصطلاحات مربوط به استراحت، تفریح و سرگرمی در طول روز
در یادگیری زبان انگلیسی، دانستن اصطلاحات مربوط به استراحت و سرگرمی اهمیت زیادی دارد چون در مکالمات روزمره موضوع رایجی است. عباراتی مانند take a break (استراحت کردن)، hang out (وقت گذراندن با دوستان)، chill out (ریلکس کردن)، watch a movie، listen to music و play games بسیار پرکاربرد هستند.
همچنین اصطلاحات محاورهای مانند take it easy (آرام گرفتن)، binge-watch (پشتسرهم تماشا کردن سریال)، grab a snack (خوردن خوراکی سبک) در مکالمه واقعی زیاد استفاده میشوند.
این اصطلاحات کمک میکنند بتوانید بهطور طبیعی درباره کارهایی که برای سرگرمی و آرامش در طول روز انجام میدهید صحبت کنید. استفاده از آنها باعث میشود مکالمه شما بسیار طبیعیتر و نزدیکتر به زبان بومیزبانها باشد.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I take a break every two hours | هر دو ساعت یکبار استراحت میکنم. |
| .I hang out with my friends after school | بعد از مدرسه با دوستانم وقت میگذرانم. |
| .I chill out in the evening | عصرها ریلکس میکنم. |
| .I watch movies on weekends | آخر هفته فیلم تماشا میکنم. |
| .I listen to music while studying | هنگام درس خواندن موسیقی گوش میدهم. |
| .I play video games sometimes | گاهی بازی ویدیویی انجام میدهم. |
| .I take it easy on Fridays | جمعهها آرام میگیرم. |
| .I binge-watch TV shows | سریالها را پشتسرهم تماشا میکنم. |
| .I grab a snack in the afternoon | عصرها یک خوراکی سبک میخورم. |
| .I go to the park to relax | برای آرامش به پارک میروم. |
| .I read for fun | برای سرگرمی کتاب میخوانم. |
| .I enjoy drawing in my free time | در وقت آزاد نقاشی کشیدن را دوست دارم. |
| .I chat with friends online | آنلاین با دوستان گپ میزنم. |
اصطلاحات انگلیسی مخصوص خرید کردن و انجام کارهای بیرون
کارهای بیرون مثل خرید کردن، رفتن به بانک، اداره پست یا انجام کارهای روزانه بخش مهمی از زندگی هستند. انگلیسیزبانها برای این فعالیتها از اصطلاحات کاربردی مثل run errands (انجام کارهای بیرون)، go grocery shopping (خرید مواد غذایی)، pick up a package (برداشتن بسته)، drop by the store (سری به فروشگاه زدن)، pay the bills (پرداخت قبضها) استفاده میکنند.
همچنین در مکالمات دوستانه عباراتی مانند grab something from the store (چیزی از فروشگاه گرفتن) یا stand in line (در صف ایستادن) بسیار رایجاند. برای یادگیری زبان انگلیسی، دانستن این عبارات کمک میکند بتوانید کارهای روزانه بیرون از خانه را دقیق و طبیعی توصیف کنید.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I run errands on Saturdays | شنبهها کارهای بیرون را انجام میدهم. |
| .I go grocery shopping every week | هر هفته خرید مواد غذایی میکنم. |
| .I pick up my package from the post office | بستهام را از پست تحویل میگیرم. |
| .I drop by the store on my way home | در راه خانه سری به فروشگاه میزنم. |
| .I pay the bills online | قبضها را آنلاین پرداخت میکنم. |
| .I stand in line at the bank | در بانک در صف میایستم. |
| .I buy fresh vegetables from the market | سبزیجات تازه از بازار میخرم. |
| .I fill up my car with gas | ماشینم را بنزین میزنم. |
| .I check prices before buying | قبل از خرید قیمتها را چک میکنم. |
| .I return items I don't need | چیزهایی که لازم ندارم پس میدهم. |
| .I ask for a discount sometimes | گاهی تخفیف میگیرم. |
| .I look for good deals | دنبال قیمتهای خوب میگردم. |
| .I grab a coffee while shopping | هنگام خرید یک قهوه میگیرم. |

اصطلاحات انگلیسی برای برنامهریزی روزانه و To-Do List
برنامهریزی روزانه یکی از مهمترین مهارتها در مدیریت روتین زندگی است. انگلیسیزبانها برای تهیه To-Do List و برنامهریزی از عبارات کاربردی زیادی استفاده میکنند. اصطلاحاتی مانند make a to-do list (لیست کارها درستکردن)، set goals (هدفگذاری کردن)، schedule tasks (برنامهریزی کارها)، check off items (تیک زدن کارهای انجامشده) بسیار رایجاند.
علاوه بر این، عبارات حرفهایتری مانند prioritize tasks (اولویتبندی کارها) یا plan the day ahead (برنامهریزی برای روز بعد) در مکالمههای روزمره، شغلی و حتی تحصیلی بهکار میروند. To-Do List در یادگیری زبان انگلیسی کمک میکند ساختارهای زمانی، افعال پرکاربرد و واژگان مرتبط با برنامهریزی بهتر در ذهن زبانآموز تثبیت شود. انگلیسیزبانها اغلب از اصطلاحات انگیزشی مانند stay on track (در مسیر ماندن) یا get things done (کارها را انجام دادن) استفاده میکنند تا روند روزشان را مدیریت کنند.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I make a to-do list every morning | هر صبح یک لیست کارها تهیه میکنم. |
| .I set goals for the day | برای روزم هدف تعیین میکنم. |
| .I schedule my tasks by priority | کارهایم را بر اساس اولویت برنامهریزی میکنم. |
| .I check off completed items | کارهای انجامشده را تیک میزنم. |
| .I plan the day ahead every night | هر شب روز بعدم را برنامهریزی میکنم. |
| .I break big tasks into smaller ones | کارهای بزرگ را به بخشهای کوچکتر تقسیم میکنم. |
| .I organize my day with a planner | روزم را با یک پلنر سازماندهی میکنم. |
| .I keep track of my tasks | کارهایم را دنبال میکنم. |
| .I try to stay on track | سعی میکنم در مسیر بمانم. |
| .I add new tasks as they come up | کارهای جدید را هر وقت پیش آمد اضافه میکنم. |
| .I review my to-do list at noon | ظهر لیست کارهایم را مرور میکنم. |
| .I get things done step by step | کارها را مرحلهبهمرحله انجام میدهم. |
| .I rewrite my list if it gets messy | اگر لیستم شلوغ شود دوباره مینویسمش. |
اصطلاحات انگیزشی مرتبط با ایجاد عادات خوب (Motivational Expressions)
برای ایجاد عادات خوب، انگلیسیزبانها از اصطلاحات انگیزشی زیادی استفاده میکنند. این عبارات در آموزش زبان انگلیسی بسیار محبوباند، چون علاوه بر گسترش واژگان، بهعنوان جملات انگیزشی روزانه نیز بهکار میروند.
عباراتی مانند stay motivated (انگیزه داشتن)، stick to your habits (به عادتها پایبند ماندن)، build good habits (عادتهای خوب ساختن)، take small steps (قدمهای کوچک برداشتن)، consistency is key (ثبات کلید موفقیت است) در مکالمات، کتابهای انگیزشی و محتوای آموزشی بسیار رایج هستند.
این عبارات به زبانآموز کمک میکنند نهتنها زبان یاد بگیرد، بلکه نگرشی مثبت نسبت به ایجاد عادات روزانه داشته باشد. اصطلاحات محاورهای مانند don’t give up (تسلیم نشو) یا push yourself (به خودت فشار بیاور) نیز بسیار متداولاند.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .Stay motivated and keep going | باانگیزه بمان و ادامه بده. |
| .Build good habits slowly | عادتهای خوب را کمکم بساز. |
| .Take small steps every day | هر روز قدمهای کوچک بردار. |
| .Stick to your routine | به روتینت پایبند بمان. |
| .Consistency is the key | ثبات کلید موفقیت است. |
| .Don’t give up on your goals | از هدفهایت دست نکش. |
| .Push yourself to improve | خودت را برای بهتر شدن هل بده. |
| .Make progress every day | هر روز پیشرفت کن. |
| .Focus on one habit at a time | هر بار روی یک عادت تمرکز کن. |
| .Believe in yourself | به خودت باور داشته باش. |
| .Challenges make you stronger | چالشها تو را قویتر میکنند. |
| .Keep trying even if it's hard | حتی اگر سخت است، تلاش کن. |
| .Celebrate your small wins | موفقیتهای کوچک را جشن بگیر. |
اصطلاحات حرفهای برای صحبت درباره بهرهوری و نظم شخصی (Productivity & Self-Discipline)
اصطلاحات مربوط به بهرهوری (Productivity) و نظم شخصی (Self-Discipline) بیشتر در محیطهای کاری، تحصیلی و رشد فردی استفاده میشوند. دانستن این عبارات برای زبانآموزانی که قصد دارند مکالمات حرفهایتر داشته باشند بسیار ضروری است.
اصطلاحاتی مثل boost productivity (افزایش بهرهوری)، stay focused (متمرکز ماندن)، avoid distractions (اجتناب از حواسپرتی)، manage priorities (مدیریت اولویتها)، self-discipline (نظم شخصی)، stay organized (منظم ماندن) و maintain focus (حفظ تمرکز) بسیار رایجاند.
این اصطلاحات در جلسات کاری، ایمیلهای حرفهای و مکالمات مربوط به توسعه فردی کاربرد گستردهای دارند. یادگیری آنها به زبانآموز کمک میکند سطح مکالمه خود را از حالت روزمره به سطح حرفهایتر ارتقا دهد.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I try to boost my productivity | سعی میکنم بهرهوریام را افزایش دهم. |
| .I stay focused on one task at a time | روی یک کار در هر زمان تمرکز میکنم. |
| .I avoid distractions while working | هنگام کار از حواسپرتی دوری میکنم. |
| .I manage my priorities well | اولویتهایم را خوب مدیریت میکنم. |
| .Self-discipline helps me succeed | نظم شخصی به من کمک میکند موفق شوم. |
| .I stay organized using a planner | با یک پلنر منظم میمانم. |
| .I maintain focus throughout the day | در طول روز تمرکز خود را حفظ میکنم. |
| .I work efficiently to save time | کارآمد کار میکنم تا زمان صرفهجویی کنم. |
| .I set clear goals for the week | برای هفته اهداف واضح تعیین میکنم. |
| .I limit my screen time | زمان استفاده از صفحهنمایش را محدود میکنم. |
| .I review my productivity daily | بهرهوریام را روزانه بررسی میکنم. |
| .I avoid multitasking | از چندکارگی اجتناب میکنم. |
| .I improve my self-discipline every day | هر روز نظم شخصیام را بهتر میکنم. |

اصطلاحات انگلیسی برای عادات بد و ترک آنها (Breaking Bad Habits)
یکی از بخشهای مهم روتین روزانه شناخت عادتهای بد و تلاش برای ترک آنهاست. انگلیسیزبانها برای صحبت درباره این موضوع از اصطلاحات رایجی مانند break a bad habit (ترک یک عادت بد)، cut down on (کم کردن چیزی)، quit (ترک کامل)، avoid doing something (اجتناب کردن)، kick the habit (ترک یک عادت) استفاده میکنند.
در مکالمات غیررسمی نیز عباراتی مانند stop snacking (قطع کردن خوردن خوراکی)، stay away from junk food (دوری از غذاهای ناسالم) و fight the urge (مقاومت در برابر وسوسه) زیاد شنیده میشود. این اصطلاحات کمک میکنند زبانآموز بتواند درباره تغییرات سبک زندگی، سلامت و اهداف فردی خود صحبت کند.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I’m trying to break a bad habit | دارم تلاش میکنم یک عادت بد را ترک کنم. |
| .I cut down on sugar last month | ماه گذشته مصرف شکر را کم کردم. |
| .I want to quit smoking | میخواهم سیگار را ترک کنم. |
| .I avoid eating junk food | از خوردن غذای ناسالم اجتناب میکنم. |
| .I’m trying to kick the habit | دارم سعی میکنم این عادت را ترک کنم. |
| .I stopped snacking at night | خوردن خوراکی نیمهشب را قطع کردم. |
| .I fight the urge to overeat | در برابر ولع زیاد خوردن مقاومت میکنم. |
| .I stay away from soft drinks | از نوشابه دوری میکنم. |
| .I limit my caffeine intake | مصرف کافئین را محدود میکنم. |
| .I try not to bite my nails | سعی میکنم ناخنهایم را نجوَم. |
| .I avoid wasting time online | از تلفکردن وقت در اینترنت اجتناب میکنم. |
| .I’m replacing bad habits with good ones | عادتهای بد را با خوب جایگزین میکنم. |
| .Breaking bad habits takes time | ترک عادتهای بد زمان میبرد. |
اصطلاحات کاربردی برای مدیریت روتین بین کار و زندگی (Work-Life Balance)
تعادل بین کار و زندگی شخصی موضوعی بسیار مهم در سبک زندگی مدرن است. انگلیسیزبانها برای توصیف این مفهوم از اصطلاحات مهمی مانند work-life balance (تعادل کار و زندگی)، set boundaries (مرزگذاری بین کار و زندگی)، unplug after work (قطع ارتباط کاری بعد از کار)، take time off (مرخصی گرفتن)، make time for yourself (برای خود وقت گذاشتن) و avoid burnout (جلوگیری از فرسودگی) استفاده میکنند.
در یادگیری زبان انگلیسی، این عبارات کمک میکنند بتوانید درباره سبک زندگی سالم، برنامه روزانه، فشار کاری و تنظیم زمان صحبت کنید. بسیاری از کارمندان از اصطلاحاتی مانند switch off from work (ذهن را از کار جدا کردن) یا leave work at the office (کار را در محل کار جا گذاشتن) برای توصیف جداسازی ذهنی کار از زندگی شخصی استفاده میکنند.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I try to maintain a work-life balance | سعی میکنم تعادل بین کار و زندگی داشته باشم. |
| .I set boundaries between work and home | بین کار و خانه مرز میگذارم. |
| .I unplug after work | بعد از کار ارتباطم با کار را قطع میکنم. |
| .I take time off when needed | هر وقت لازم باشد مرخصی میگیرم. |
| .I make time for myself every evening | هر عصر برای خودم وقت میگذارم. |
| .I avoid burnout by resting enough | با استراحت کافی از فرسودگی جلوگیری میکنم. |
| .I leave work at the office | کار را در محل کار جا میگذارم. |
| .I switch off from work on weekends | آخر هفته ذهنم را از کار جدا میکنم. |
| .I spend time with family to relax | برای آرامش با خانواده وقت میگذرانم. |
| .I don’t bring work home | کار را به خانه نمیآورم. |
| .I manage my time to stay balanced | وقتم را مدیریت میکنم تا متعادل بمانم. |
| .I reduce overtime when possible | هر وقت میشود اضافهکاری را کم میکنم. |
| .Work-life balance improves my mood | تعادل کار و زندگی حال من را بهتر میکند. |

اصطلاحات روزمره در مکالمات واقعی بومیزبانها درباره عادات و سبک زندگی
در مکالمات واقعی بین انگلیسیزبانها، اصطلاحات غیررسمی و طبیعی برای توصیف سبک زندگی و عادتهای روزانه بسیار رایج است. این عبارات معمولاً در کتابهای درسی آموزش زبان انگلیسی دیده نمیشوند اما در زندگی واقعی مدام شنیده میشوند.
اصطلاحاتی مثل I’m a morning person (من آدم صبحم)، I’m a night owl (من شبزندهدارم)، I’m trying to get in shape (در تلاش برای تناسباندام)، I’m cutting back on coffee (در حال کم کردن قهوه)، I need to recharge (احتیاج به انرژیگرفتن) و I’m swamped today (امروز خیلی سرم شلوغ است) از جمله این عبارات هستند.
این جملات کمک میکنند مکالمه شما واقعیتر، طبیعیتر و نزدیک به لحن بومیزبانها شود. بسیاری از زبانآموزان وقتی با این اصطلاحات آشنا میشوند، اعتمادبهنفس بیشتری در مکالمه پیدا میکنند زیرا دقیقاً همان چیزی را یاد میگیرند که مردم در زندگی روزمره استفاده میکنند.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I'm a morning person | من آدم صبحم. |
| .I'm a night owl | من شبزندهدارم. |
| .I'm trying to get in shape | دارم سعی میکنم به فرم خوب برسم. |
| .I'm cutting back on sugar | دارم مصرف شکر را کم میکنم. |
| .I need to recharge | نیاز دارم انرژی بگیرم. |
| .I'm totally swamped today | امروز حسابی سرم شلوغ است. |
| .I’m taking it slow today | امروز آرام پیش میروم. |
| .I’m getting back on track | دارم دوباره به مسیر برمیگردم. |
| .I’m trying to stay active | سعی میکنم فعال بمانم. |
| .I’m working on my habits | دارم روی عادتهایم کار میکنم. |
| .I’m trying to eat clean | دارم سعی میکنم سالم غذا بخورم. |
| .I don’t function without coffee | بدون قهوه کار نمیکنم! |
| .I’m trying not to stress out | سعی میکنم استرس نگیرم. |
کاربرد اصطلاحات روتین روزانه در مکالمه واقعی + مثال
وقتی صحبت از مکالمه واقعی میشود، مهم است که اصطلاحات روتین روزانه را نه فقط بهصورت جداگانه، بلکه در جملات طولانیتر و طبیعیتر بهکار ببریم. در مکالمه واقعی، انگلیسیزبانها اصطلاحات را ترکیب میکنند تا یک جریان طبیعی از کارهای روزانه نشان دهند. برای مثال:
| “.I woke up late, skipped breakfast, and rushed to work” |
این نوع جملات کمک میکنند زبانآموز بفهمد چگونه چند اصطلاح را پشتسرهم و در یک جمله روان به کار ببرد. همچنین مکالمات واقعی شامل توصیف احساسات، مشکلات، تأخیرها، استرسها و برنامههای ناگهانی است. یادگیری زبان انگلیسی در این سطح به زبانآموزان کمک میکند که مکالمهشان طبیعی و حرفهای به نظر برسد.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I woke up late and rushed to work | دیر بیدار شدم و با عجله رفتم سرکار. |
| .I grabbed a coffee on my way | در مسیر یک قهوه گرفتم. |
| .I checked my emails as soon as I arrived | بهمحض رسیدن ایمیلهایم را چک کردم. |
| .I took a short break after two hours | دو ساعت بعد یک استراحت کوتاه کردم. |
| .I had lunch with my coworkers | با همکارانم ناهار خوردم. |
| .I finished my tasks before leaving | قبل از رفتن کارهایم را تمام کردم. |
| .I got home around 7 p.m | حدود ۷ عصر رسیدم خانه. |
| .I took a shower and relaxed | دوش گرفتم و استراحت کردم. |
| .I watched a show for an hour | یک ساعت یک برنامه تماشا کردم. |
| .I prepared things for the next day | چیزهای روز بعد را آماده کردم. |
| .I read a little before bed | قبل از خواب کمی کتاب خواندم. |
| .I set my alarms for the morning | برای صبح زنگهایم را تنظیم کردم. |
| .I went to bed feeling tired but satisfied | خسته اما راضی خوابیدم. |

اشتباهات رایج زبانآموزان ایرانی در استفاده از اصطلاحات روزمره
زبانآموزان ایرانی معمولاً چند اشتباه رایج در استفاده از اصطلاحات روزانه دارند. مثلاً «من بیدار میشوم» را به اشتباه با get up به معنی "از تخت بلند شدن" جابهجا میکنند؛ در حالی که wake up یعنی "بیدار شدن". یا عبارتهایی مانند do a shower اشتباه است و باید گفت .take a shower
اشتباه دیگر استفاده از I go to home است که نادرست است و باید گفته شود .I go home همچنین زبانآموزان گاهی از افعال سادهتر بهجای اصطلاحات طبیعی استفاده میکنند، در نتیجه مکالمه مصنوعی و غیرطبیعی به نظر میرسد.
| اشتباه رایج | شکل صحیح |
|---|---|
| I get up at 7 (منظور بیدار شدن) | I wake up at 7 |
| I do a shower | I take a shower |
| I go to home | I go home |
| I make sports | I do sports / I exercise |
| I go to shopping | I go shopping |
| I eat medicines | I take medicine |
| I wash my teeth | I brush my teeth |
| I take breakfast | I have breakfast |
| I sleep late me | I stay up late |
| I make my homework | I do my homework |
| I take a relax | I relax / I take a break |
| I watch to TV | I watch TV |
| I will going to work | I am going to work |
بهترین روش یادگیری اصطلاحات مربوط به عادتهای روزانه
برای یادگیری اصطلاحات روتین روزانه، بهترین روش استفاده در مکالمه واقعی، تکرار روزانه، و قرار دادن آنها در قالب جملههای شخصی است. زبانآموزان باید اصطلاحات را صرفاً حفظ نکنند؛ بلکه آنها را در زندگی واقعی به کار ببرند. روشهای مؤثر شامل:
ساختن دفترچه اصطلاحات
استفاده از اپلیکیشنهای یادگیری زبان انگلیسی
دیدن و شنیدن محتواهای واقعی (سریال، پادکست)
نوشتن درباره روتین روزانه خود
تمرین با شریک مکالمه
تکرار جملات بهصورت مینیداستان
در کنار این توصیهها، استفاده از جملات نمونه بسیار مهم است.
| جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
|---|---|
| .I try to use new expressions every day | سعی میکنم هر روز اصطلاحات جدید استفاده کنم. |
| .I write about my daily routine in English | درباره روتینم به انگلیسی مینویسم. |
| .I repeat expressions while walking | هنگام راه رفتن اصطلاحات را تکرار میکنم. |
| .I listen to English podcasts daily | هر روز پادکست انگلیسی گوش میدهم. |
| .I learn expressions in context | اصطلاحات را در متن یاد میگیرم. |
| .I watch videos with subtitles | ویدئوها را با زیرنویس میبینم. |
| .I practice speaking with friends | با دوستان تمرین مکالمه میکنم. |
| .I create flashcards for new words | برای کلمات فلَشکارت درست میکنم. |
| .I review expressions every night | هر شب اصطلاحات را مرور میکنم. |
| .I try to think in English | سعی میکنم به انگلیسی فکر کنم. |
| .I read simple English stories | داستانهای ساده انگلیسی میخوانم. |
| .I speak out loud to myself | با خودم با صدای بلند انگلیسی حرف میزنم. |
| .I keep learning consistently | با ثبات ادامه میدهم. |

لیست طلایی ۵۰ اصطلاح پرکاربرد انگلیسی درباره روتین زندگی
در این بخش، ۵۰ اصطلاح بسیار مهم و ضروری روتین روزانه را یکجا میبینید. این لیست برای سایت آموزش زبان انگلیسی فوقالعاده است زیرا زبانآموز با دیدن یک مجموعه کامل از مهمترین عبارتها بهسرعت سطح مکالمه خود را بالا میبرد.
| Wake up – بیدار شدن |
| Get up – بلند شدن از تخت |
| Get ready – آماده شدن |
| Brush my teeth – مسواک زدن |
| Take a shower – دوش گرفتن |
| Get dressed – لباس پوشیدن |
| Have breakfast – صبحانه خوردن |
| Go to work – رفتن سر کار |
| Go to school – رفتن مدرسه |
| Take the bus – سوار اتوبوس شدن |
| Drive to work – رانندگی تا محل کار |
| Start work – شروع کار |
| Attend classes – حضور در کلاس |
| Take notes – یادداشت برداشتن |
| Have lunch – ناهار خوردن |
| Take a break – استراحت کردن |
| Finish work – کار را تمام کردن |
| Go home – رفتن به خانه |
| Do the dishes – ظرف شستن |
| Do the laundry – لباسشویی |
| Make the bed – مرتب کردن تخت |
| Cook dinner – پختن شام |
| Set the table – چیدن میز |
| Watch TV – تماشای تلویزیون |
| Relax – استراحت کردن |
| Read a book – کتاب خواندن |
| Go for a walk – پیادهروی کردن |
| Work out – ورزش کردن |
| Go to the gym – رفتن به باشگاه |
| Take vitamins – ویتامین خوردن |
| Practice English – تمرین زبان انگلیسی |
| Organize my room – مرتب کردن اتاق |
| Check my phone – چک کردن گوشی |
| Scroll social media – اسکرول شبکههای اجتماعی |
| Call a friend – تماس با دوست |
| Take out the trash – بیرون بردن زباله |
| Go shopping – خرید کردن |
| Pay the bills – پرداخت قبضها |
| Plan my day – برنامهریزی روز |
| Make a to-do list – درست کردن لیست کارها |
| Set goals – تعیین هدف |
| Stay on schedule – طبق برنامه پیش رفتن |
| Unwind – ریلکس کردن |
| Take a nap – چرت زدن |
| Go to bed – رفتن به رختخواب |
| Fall asleep – خوابیدن |
| Sleep in – دیر بیدار شدن |
| Rush out – با عجله بیرون رفتن |
| Catch up on work – جبران عقبافتادگی کار |
| Call it a day – بیخیال ادامه کار شدن؛ برای امروز کافی است |

سخن پایانی
اصطلاحات مربوط به روتین روزانه یکی از مهمترین و کاربردیترین بخشهای یادگیری زبان انگلیسی هستند. این اصطلاحات در مکالمات روزمره، محیط کار، دانشگاه و حتی ارتباطات دوستانه بهطور گسترده استفاده میشوند. تسلط بر این عبارات به شما کمک میکند بدون مکث و با اعتمادبهنفس درباره برنامه روزانهتان حرف بزنید و مکالمههایی طبیعی و شبیه به بومیزبانها داشته باشید.
در این محتوا تلاش شد تمامی بخشهای روتین زندگی—from morning routine to night routine—به صورت طبقهبندیشده، همراه با مثالهای واقعی، ترجمه روان و توضیح کامل ارائه شوند. اگر این اصطلاحات را وارد مکالمه روزانه خود کنید و آنها را در جملات شخصی به کار ببرید، پیشرفت چشمگیری در مهارت Speaking خواهید داشت.
ثبات، تمرین روزانه و استفاده در موقعیتهای واقعی، کلید یادگیری این اصطلاحات است.
نویسنده
ســـــوالــــات پر تکــــــــرار
پاسخ سوالاتی که احتمالا برایتان بهوجود آمده را در اینجا ببینید:
چرا یادگیری اصطلاحات مربوط به روتین روزانه در زبان انگلیسی مهم است؟
چون این اصطلاحات در ۷۰٪ مکالمات روزمره به کار میروند و پایهای برای گفتوگوهای ساده و پیشرفته هستند.
بهترین روش یادگیری اصطلاحات روتین روزانه چیست؟
تمرین آنها در جملههای شخصی، نوشتن درباره روتین خود، استفاده از پادکست و فیلم، و تکرار روزانه.
آیا این اصطلاحات در آزمونهای بینالمللی مثل آیلتس کاربرد دارند؟
بله! بخشهای Speaking و Writing آیلتس مخصوصاً در سؤالهای مربوط به «lifestyle» و «daily habits» بهشدت از این عبارات استفاده میکنند.
آیا اصطلاحات محاورهای هم در این مقاله وجود دارد؟
بله، اصطلاحات طبیعی و بومیوار مثل sleep in، hang out، take it easy، call it a day نیز ارائه شدهاند.
تفاوت wake up و get up چیست؟
Wake up: بیدار شدن
Get up: از تخت بلند شدن
این یکی از اشتباهات رایج زبانآموزان ایرانی است.آیا این اصطلاحات مخصوص سطح خاصی از زبان هستند؟
خیر.
از سطح A1 تا B2 قابل استفادهاند و برای همه زبانآموزان مناسباند.



